عصر اقتصاد
سال 1939 آدولف هیتلر با حمله به لهستان رسماً به اروپا اعلان جنگ داد و این قاره را دستخوش مشکلات حیرتانگیزی کرد.
تا پیش از آن هیتلر با عوامفریبی خاص خود و بازیهای سیاسی و کنفرانسهای بینالمللی، توانسته بود خود را حامی صلح در اروپا نشان دهد در حالی که در پشت پرده نقشه گسترش فضای حیاتی خاک آلمان را میکشید و به افسران خود وعده میداد به زودی آلمان قدرت برتر و مطلق اروپا خواهد شد. او این اندیشههای بلندپروازانه را هنگامی که در حبس بود، در کتاب معروفش «نبرد من» به بهترین شکلی بروز داده بود.
هیتلر خشمگین از قرارداد ورسای به ملتی تحقیر شده وعده صلح و آزادی و برتریجویی میداد، حال آن که قدم به قدم خود را به قدرت نزدیک و نزدیکتر میکرد با مرگ رئیس جمهور آلمان ـ هیندنبورگ ـ او علناً خود را صدر اعظم و پیشوای آلمان نامید. و این زمانی بود که دیگر کار از کار گذشته و هیتلر وقیحانه پیروزی و موفقیت خود را به رخ همگان میکشید.
جالب است اشاره ای داشته باشیم به این موضوع که همه مردم آلمان و حتی نزدیکترین افراد به آدولف هیتلر در بدو امر موافق اقدامات او نبودند ولی به تدریج عوامفریبی نازیها، شخص پیشوا را در نزد جوانان و مردم به یکی از محبوبترین رهبران جهان تبدیل کرد. یکی از نزدیکترین افراد به آدولف هیتلر فردی به نام لوندرندروف بود که در تلگرامی به رئیس جمهور آلمان از این که شخصی هیندنبورگ در فرمانی هیتلر را به صدر اعظمی آلمان گماشته بود وی را مستوجب گناهی نابخشودنی خواند و نوشت: «نسل آینده آلمان شما را هیچ گاه نخواهد بخشید و در گور نفرینتان خواهد کرد» پیشگویی این شخص در حال عملی شدن بود.
نازیها و در رأس آن هیتلر پس از کسب 39 درصد کرسیهای رایشتاگ آماده میشدند که بر طبل جنگ بکوبند. اتریش و چکسلواکی طعمههایی بودند که بیسر و صدا در دام افراطیون آلمانی گرفتار شدند و ارتش آلمان بدون جنگ و خونریزی آنها را به تصرف خود در آورد.
فرانسه و بریتانیا نیز فریب بلوفهای سیاسی هیتلر را خوردند و بدون هیچ گونه اقدامی فقط نظارهگر اقدامات ارتش نازی ماندند. هیتلر بعدها در یک محفل خصوصی میگوید: «هنگام تصرف راین لند (ناحیهای در مرز فرانسه) 48 ساعت خواب آرام نداشتم چرا که آمادگی مقابله نظامی با فرانسویها را نداشتیم و اگر آنها به ما حمله میکردند مجبور بودیم دممان را روی کولمان بگذاریم و برگردیم.»
کتاب جنگ جهانی دوم در اروپا نوشته فیلیپ گاوین یکی دیگر از کتابهای مجموعه تاریخ جهان است که به سرفصلهایی از جنایات فاشیستها در خلال جنگ جهانی دوم در اروپا اشاره میکند. جدا از رسالتی که این کتاب و کتابهای مشابه دارند، درک عمق جنایات نازیها در آلمان و کشورهای همجوار کار چندان ساده ای نیست، به ویژه آن که در کتاب فیلیپ گاوین ایجاز حرف اول را میزند و خواننده بعد از مطالعه کتاب، نیاز به مراجعه و مطالعه بیشتر را احساس میکند. البته این کتاب در انتها، بخشهایی را برای مراجعه و مطالعه بیشتر اختصاص داده است. هر چند منابع و کتابهای مرجعی که به آنها اشاره شده به فارسی ترجمه نشدهاند.
روایت صحنههای اردوگاههای مرگ داخائو، آشویتس، تربلیکا و ... از قسمتهای خواندنی کتابند. آیا میتوان متصور بود، خوی وحشیگری و نهایت ددمنشی نازیها را، آن جا که هیتلر خطاب به افسران خود میگوید: «باید سنگدل و بیرحم بود. تاریخ در آینده از کشور پیروز نخواهد پرسید که به گفتههایش عمل کرده است یا خیر؟» با این تصور هیتلر توانست افسران خود را متقاعد کند که راهی جز جنگ باقی نمانده است.
لهستان اولین کشوری است که نازیها تصرف میکنند و این در حالی است که افکار عمومی جهان مصرّانه خواستار اعلان جنگ انگلیس و فرانسه به آلمان و بیتفاوت نبودن آنها در قبال تجاوزگری آلمان است.
در انگلیس ونیستون چرچیل به جای چمبرلن نخست وزیر بریتانیا شده است. او که سخنوری توانا و ضد نازی است، مردم انگلیس را به مبارزه با فاشیستهای آلمانی فرا میخواند و هیتلر مترصّد آن است که زهرچشمی از انگلیس بگیرد و آنها را وادار به مذاکره کند. وقتی این ترفند مؤثر نمیافتد، او فرمان بمباران لندن، کاونتری و دیگر شهرهای انگلستان را صادر میکند. مردم لندن شبها با شنیدن صدای آژیر حمله هوائی به زیرزمینها و ایستگاههای مترو پناه میبرند و تا صبح بیدار میمانند. رعب و وحشت حرف اول را میزند. هیتلر گمان نمیبرد انگلستان جلوی این تجاوز و بمبارانهای شبانه دوام بیاورد، اما مردم انگلیس مصمم هستند در مقابل آلمانها مقاومت کنند.
اعلامیه جنگ علیه آلمانها توسط چرچیل امضا میشود، فرانسه سقوط کرده و اعلامیه تسلیم را مارشال پتن امضا میکند. هیتلر در کنار برج ایفل با دیگر سران نازی عکس یادگاری میگیرد. همه این اتفاقات در حالی صورت میگیرد که هیتلر علیرغم امضای پیمان عدم تجاوز به روسیه، نیم نگاهی به شرق نیز دارد و عملیات بارباروسا (به معنی ریش قرمز) مهر تأییدی است بر زیر پاگذاشتن این پیمان، سال 1941 فرا میرسد.
آلمانها بی محابا به شوروی حمله میکنند و قسمتهای زیادی از خاک روسیه را تصرف میکنند. ارتش سرخ غافلگیر شده و فرماندهی کل هیچ دستورالعملی برای مقابله با آلمانها صادر نکرده است. استالین در مییابد که هیتلر به او هم خیانت کرده است. اینها روایتی است تکاندهنده که هر بار از تاریخ جنگ دوم جهانی میخوانیم هنوز تازگی و طراوت خود را حفظ کرده است. با گذشت بیش از شصت سال از جنگ جهانی دوم، نسلهای بعد این وظیفه را دارند که به طور دقیق از اتفاقات روی داده در این جنگ آگاه شوند. رویدادهای قبل و بعد از این جنگ نکات عبرتآموز فراوانی پیش روی انسانها قرار میدهد. فیلیپ گاوین کتاب را تا سقوط هیتلر و مرگ او ادامه میدهد. سران نازی هیملر و گورینگ تسلیم شدهاند و هیتلر با شنیدن این خبر به مرز دیوانگی میرسد.
ارتش آلمان پس از مرگ هیتلر تسلیم متفقین میشود و روسها تا نزدیکی پناهگاه هیتلر پیشروی میکنند، اما او کشته شده است. پیش از او گوبلز، وزیر تبلیغات نازیها نیز همراه خانوادهاش خودکشی کردهاند.
مرگ زنان و کودکان بیگناه در اتاقهای گاز چنان رعبانگیز توصیف میشود که خواننده با خواندن آن آرزو میکند ای کاش تمامی این اتفاقات داستانی بیش نباشد.
کتاب جنگ جهانی دوم در اروپا به زودی توسط نشر ققنوس وارد بازار کتاب خواهد شد.