گروه انتشاراتی ققنوس | ابرو بالاانداختن به معنای تعجب - نقدی بر رویای خرد
 

ابرو بالاانداختن به معنای تعجب - نقدی بر رویای خرد

روزنامه همشهری

رؤیای خرد (تاریخ فلسفه غرب از یونان باستان تا رنسانس)، آنتونی گاتلیب، ترجمه: لی لا سازگار

باقرعبداللهی-«بیش از ده سال پیش که کار این کتاب را آغاز کردم، اصلاً انتظار نداشتم به این نتیجه برسم که چیزی به نام فلسفه وجود ندارد» (ص۷). این اولین جمله نویسنده این کتاب در «مقدمه» است. او البته در ادامه توضیح می دهد که منظورش ازنبودن «چیزی به اسم فلسفه» ، همان فلسفه خالص است؛ یعنی تفکر آزاد فلسفی که در نوعی انقطاع و بی زمینگی نسبت به دانش های دیگر به وجود آید. در عین حال خود این کتاب نشانگرآن است که فلسفه آن قدر ظرفیت و عمومیت دارد که هر آدم علاقه مند و کمی آگاه از مسائل فلسفی بتواند درباره آن حرف بزند و حتی بالاتر از این، آن قدر جسارت به خرج دهد که «تاریخ فلسفه» ، بنویسد. یکی از این آدم های جسور همین آنتونی گاتلیب است که به اذعان خودش روزنامه نگار در Economist است. البته ما از یک روزنامه نگار انتظار نداریم که بتواند برای فلسفه دوستان حرفه ای تاریخ فلسفه بنویسد، اما این انتظار را داریم که بفهمد فلسفه، در هر حال، یک تلاش عقلانی محض است که به مناسبت موضوع، مسائل، مبادی و روش هایش با شاخه های دیگر دانش فرق دارد، اگرچه از حیثیت تاریخی، زمانی با دیگر علوم مرز قاطعی نداشته است. اما گاتلیب این نکته را نفهمیده و خیال کرده است که زبان فلسفی هم مثل زبان علم باید شفاف، ساده و روشن باشد، به همین دلیل طنازانه گفته است: «هر رشته ای که به ظهور کسی مثل هایدگر کمک کرده باشد، یک معذرت خواهی به دنیا بدهکار است» (ص ۹). روزنامه نگار که تاریخ فلسفه بنویسد، بهتر از این نمی شود.نویسنده از ویلیام جیمز، روان شناس معروف، تعریفی برای فلسفه نقل می کند و آن را تعریفی «خشک ولی نزدیک تر به صواب» (ص۹) می داند: «تلاشی بسیار پیچیده برای اندیشیدن به شیوه ای ساده و روشن» (همان)، و بعد طبق همین تعریف حکم می کند که «فیلسوفان، اغلب، شخصیت هایی عالی و بامزه دارند» (ص۱۰) و این که «فیلسوفان، اغلب، در برابر آن چه عقل سلیم زمانه حکم می کند، به نشانه تعجب ابرو بالاانداخته اند» (همان). حالا که از دوره پیش سقراطیان، قرن ها گذشته است و این «آدم های بامزه» حتی درباره محیط زیست هم نظریه پردازی کرده اند، باید بگوییم که انگار دوباره برگشته ایم به همان دوره ای که مرز بین علم و فلسفه معلوم نبود. امروزه مثلاً فیزیک دانان از گرایش های فلسفی خود حرف می زنند و برای نمونه، زمان را فقط ابزار اندازه گیری نمی د انند، بلکه به آن به عنوان یک مقوله می نگرند.کتاب در چهارده فصل مرتب شده است: از «میلتوسی ها» آغاز می کند و در «اواخر روزگار باستان تا عصر رنسانس» به پایان می رسد.کتاب جلد دومی هم دارد: «در جلد دوم این کتاب، همین حکایت را ]یعنی حکایت رؤیای خرد را که نویسنده از شش سده پیش از میلاد تا عصر رنسانس آغاز کرده است[از دوره دکارت تا عصر حاضر ادامه می دهیم» (ص۱۰)با یک نگاه به دور و بر خودمان درمی یابیم که فیلسوفان دیگر آن آدم های عجیب و غریب و خشک و نچسب و مانده در اصطلاحات نیستند، بلکه اتفاقاً آن قدر تو دل برو شده اند که توانسته اند از اقتصاد و سیاست گرفته تا ادبیات و هنر و تاریخ و محیط زیست و... را به تیول خود درآورند؛ و این یعنی «رؤیای خرد» تعبیر شده است. و این تازه اول راه است و اهل «خرد» چه خواب ها که برای ما ندیده اند. 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه