گروه انتشاراتی ققنوس | آرمانشهر هسه: ارزش گذاری روزنامه شرق بر گورزاد و دیگر قصه ها
 

آرمانشهر هسه: ارزش گذاری روزنامه شرق بر گورزاد و دیگر قصه ها

روزنامه شرق 

تصمیم داریم در این صفحه کتاب هاى حوزه هنر و ادبیات را ارزش گذارى کنیم. ارزش گذارى با توجه به محتوا و ساختار کتاب ها انجام مى شود. این هفته کتاب گورزاد نوشته هرمان هسه را با ترجمه سروش حبیبى ارزش گذارى کرده ایم. 
بى ارزش*، متوسط**، خوب***، عالى****، ممتاز***** 
  
 
گور زاد و دیگر قصه ها 
هرمان هسه 
ترجمه: سروش حبیبى
انتشارات ققنوس
چاپ اول -۱۳۸۵ 
تعداد: ۲۲۰۰ نسخه
قیمت ۲۵۰۰ تومان
حسین یاغچى***:همچون کولاکوفسکى که در توصیف مارکس از عبارت «فیلسوف آلمانى» استفاده کرده بود، در مورد هرمان هسه هم باید به چنین تعبیرى پناه ببریم و او را نویسنده اى آلمانى بنامیم. صدالبته در پس این تعبیر بدیهى، چندین و چند ویژگى نهفته است که اشاره به برخى از آنها مى تواند از بار بدیهى بودن تعبیرمان بکاهد. وقتى نویسنده اى را آلمانى خطاب مى کنیم، پیش از آنکه جغرافیاى زیست او در ذهنمان زنده شود، منش و شخصیتى به خاطرمان مى رسد که پوپر در تعبیرى انتقادى از آن با عنوان خصلت پیامبرانگارى یاد مى کند. خود را چونان پیغامبران دیدن و به مردمان امر و نهى کردن، خصلتى است که در غالب نویسندگان آلمانى یافت مى شود و بنابراین آلمانى بودن را محدود به جغرافیا نمى کند. اگر در فیلسوفان قرن نوزدهمى همچون هگل، مارکس و نیچه این آلمانى بودن بروز آشکار دارد، در میان متفکران قرن بیستم این کشور هم مى توان رد پاى این خصیصه را در آثار هایدگر و البته هسه مشاهده کرد. آن علاقه مرگ آور به خلق آرمانشهرى از آن خود و مخالفت با مظاهر مدرنیته همچون تکنولوژى در داستان هاى هسه به اوج مى رسد و مجموعه «گورزاد» نشان بارزى از چنین گرایشى است. هسه دلتنگ «سرچشمه» است. «سرچشمه»اى که بازگشت به آن، ملال امروز را پایان مى دهد و «بهشت»  را تحقق مى بخشد. براى تحقق این بهشت باید به سراغ شورش رفت. شورشى که مارکس در پرولتاریا مى بیند و نیچه در ابرمرد و هگل در روند تاریخ و در تاریخ و در نهایت، هسه در سفر. شخصیت هاى داستان هاى هسه مسافر هستند. مسافرانى که با هدفمندى، سفر آغاز مى کنند و چون به پایان مى رسند، سفر، هدف شده است و بنابراین باید همچنان ادامه داد. پسر داستان خواب نى لبک به عشق ترانه خوانى، سفر آغاز مى کند و در میانه راه، آن هنگام که مى خواهد بازگردد به این نتیجه مى رسد که بازگشت تحقق رویا نیست و آغاز کابوس است. آن پسر داستان «خبرى عجیب از ستاره اى دیگر» هم وقتى در جست وجوى گل براى جسد عزیزانش روانه سفر مى شود، در حین سفر سوداى خود را خام و بچگانه مى بیند و مسافر باقى مى ماند. داستان «جنگلى» هم تحقق چنین ایده اى از هسه است. پسرى علیه پیر نابیناى جنگل سر به شورش برمى دارد و پس از طى وقایعى او را مى کشد. به سوداى فتح عالم از جنگل بیرون مى رود و در آنجا به قدرتى قاهر و غالب ایمان مى آورد و سوداى آغازین را با سوداى سفر عوض مى کند. سفر نه از کنشگرى که از انفعال است و سرنوشت تمامى شخصیت هاى هسه، انتخاب چنین خصلتى است. در آرمانشهرى که هسه ترسیم مى کند شخصیت هاى کنشگر به شخصیت هاى کنش پذیر تبدیل مى شوند و ناگفته پیدا است که آرمانشهر او شاید بیش از آنکه سوداى آفرینش و خلق طرحى نو را در سر بپروراند به واکنشى شبیه است که یک نویسنده ضدسیستم بروز مى دهد. نویسنده اى که آرمانشهر او «ضدشهر» است و آرمان خود را در نابودى «شهر» فعلى مى جوید. اما این نابودى براى هسه در جنگ و خونریزى تجلى پیدا نمى کند (چه این را مى توان از خصلت ضدجنگ بودن او دریافت) بلکه تحقق آرمانشهر هسه اى در گرو سفر است، سفرى که انتهایى ندارد و اسطوره مسافر است. مسافرى که خصلت اصلى او مخالفت با هر نوع ثبات است و مى دانیم که این خصلت چگونه «هر شهرى» را به نابودى مى کشاند و اشتیاق رسیدن به آرمانشهر را شعله ور مى کند. هسه راوى چنین آرمانشهرى است.
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه