گروه انتشاراتی ققنوس | آدمی خوشبخت
 

آدمی خوشبخت

درنگی بر سرگذشت ندیمه، نوشته «مارگارت اتوود» 

روزنامه بانی‌فیلم

«مارگارت اتوود» نویسنده کانادایی در سال 1939 در استان «آنتاریو» کانادا متولد شد. بیشتر دوران کودکی‌اش را در طبیعت بکر و وحشی کانادا سپری کرده است. این شیوه زندگی برای اتوود نوجوان هیجان‌‌آور بود و از آنجا که برای سرگرم کردن خود هیچ وسیله‌ای نداشت، کتاب را تنها وسیله سرگرمی خود انتخاب کرد. می‌گوید در شش سالگی شعر و نمایشنامه می‌نوشتم، حتی آن وقت‌ها داستان بلندی نوشتم که شخصیت اصلی‌اش یک مورچه بود. درست ده سال بعد به این نتیجه رسید که تنها باید بنویسد. اتوود می‌گوید: پدر و مادرم همیشه هراس این را داشتند که نویسندگی مرا از شدت فقر به کام مرگ برساند. اما به هراس مردن از گرسنگی اهمیت نمی‌دادم و تنها می‌نوشتم. در حال حاضر اتوود به عنوان مدرس زبان انگلیسی در دانشگاه «British Colombia» مشغول به کار است. اتوود بین سالهای 1981 تا 1982 ریاست اتحادیه نویسندگان و از سال 1984 تا 1986 ریاست Pen را در کانادا به عهده داشت. او بارها و بارها جوایز معتبر ادبی همچون «بوکر» و نشان طلایی نویسنده را به خود اختصاص داده است. «سرگذشت ندیمه» سومین کتابی است که از او به فارسی ترجمه شده است، پیش از این عروس فریبکار و چهره پنهان «گریس دیگر» در ایران منتشر شده بود. داستان‌ها و رمان‌های او تا به حال به بیش از 30 زبان ترجمه شده است. سبک بدیع، اندیشه عمیق و خلاقیت شاعرانه و قدرت شخصیت‌پردازی او همیشه مورد تحسین منتقدان بوده است. ماهنامه «نیویورکر» داستان‌های اتوود را به هیجانی تشبیه کرده که هرگز پیش‌تر تجربه نشده است. 
او قادر است اتمسفری هولناک ارائه کند و خواننده را با روایتی هولناک‌تر و تکان‌دهنده تر تسخیر کند. 
اتوود به عناصری همچون تصویر، اهمیت ذهن و مساله زن بیش از هر چیز دیگری اهمیت می‌دهد. «سرگذشت ندیمه» حکایت زنی است که در حکومت دین‌سالار جلید اسیر است، حکومتی که به انجیلی تکیه زده است که به قفل و زنجیر کشیده‌اند. با این حال برخی از منتقدان معتقدند که او این بار در «سرگذشت ندیمه» موفق عمل نکرده است و فضای داستان‌هایی که در حکومت‌های توتالیتر و فاشیستی می‌گذرد را با داستان‌های علمی تخیلی در مورد تسخیر زمین توسط آدم‌ فضایی‌ها ادغام کرده است و فضایی را در آستانه قرن بیستم ترسیم می‌کند که بیش از حد غیرقابل باور است. در مقابل منتقد روزنامه واشنگتن‌پست معتقد است «مگر کسی باور می‌کرد که قرار است روزی یک عرب به واسطه کمک حکومتی همچون افغانستان، روز تاریخی 11 سپتامبر را برای همیشه در تاریخ ثبت کند.» 
ازدواج دوم در این سرزمین زنا محسوب می‌شود، در حکومت جلید این زنان زناکارانی بیش نیستند که صلاحیت تربیت فرزندان خود را ندارند. تنها مقامات عالی‌رتبه‌ای که اتوود از جلید به ما نشان می‌دهد فرماندهان هستند، ‌که در صورت زاد و ولد ندیمه‌هایشان ارتقای مقام پیدا می‌کنند. مرد در داستان‌های اتوود نقش کم‌رنگی دارد و این بار نیز مانند بیشتر آثار اتوود، زن محور اصلی داستان است. 
«سرگذشت ندیمه» حکایت زنانی است که از همسر و فرزندان خود دور افتاده‌اند و تنها زمانی ارزش دارند که زایا باشند. 
دنیای دردناکی که اتوود خلق می‌کند به گفته نیویورک‌تایمز جهان سرد و بی‌روح است، بی‌روح و حتی گاهی وحشتناک، دردی که تنها در لحظه اتمام کتاب حس می‌شود. 
افرد شخصیت اصلی رمان، یکی از هزاران زنی است که در حکومت جلید از آنها به عنوان وسیله استفاده می‌شود. زنانی که هویت خود را از دست داده‌اند و از ساده‌ترین حقوق اجتماعی مثل داشتن اسم محروم‌اند. آنها به اسمی صدا می شوند که در هر خانه برای ندیمه‌شان انتخاب شده است. هزاران افرمگلن می‌آید و می‌رود، ولی باز جفت افرد در گروه افرمگلن است. زندگی افرد در زمان حال داستان با خاطراتش ادغام می‌شود، دنیایی را که نویسنده خلق کرده است خیلی‌ها چیزی شبیه به «1984» نوشتة «جرج اورول» می‌دانند. زنان داستان سرنوشت‌شان از پیش رقم خورده است آنها یا مستعد بارور شدن هستند که در این صورت در اختیار نخبگان کشور (فرماندهان) قرار می‌گیرند، زیرا تداوم نسل در جلید اهمیت دارد، جلید سرزمینی است که همه راه‌های آن دوباره به جلید ختم می‌شود. زنانی همچون افرد ماهی یکبار به بیگاری کشیده می‌شوند. ندیمه‌ها حتی امکان خواندن هم ندارند و تنها روزی یکبار می‌توانند برای خرید بیرون بروند. خرید از فروشگاه‌هایی که به جای حروف از اشکال استفاده می‌کنند و به جای پول ژتون دریافت می‌کنند. 
فرمانده در رمان می‌گوید، شما می‌توانید سر طبیعت کلاه بگذارید. انجیل هم همین را می‌گوید، شما زن هستید، عنوان رمان داستان‌های کنتربری نوشته «جفری پاسر» را تداعی می‌کند. آدم‌های «سرگذشت ندیمه» هیچ کدام خوشبخت نیستند، حتی فرماندهان و زنان آنها، فرماندهان هنوز از اشیای پر زرق و برق گذشته چیزهایی را نگه داشته اند تا ندیمه‌های محروم از همه چیز را به این واسطه به سمت خود بکشند. فرمانده نیز تابع مقررات است و تنها در حضور همسرش می‌تواند با افراد حرف بزند. زنان قصه همگی دسته‌بندی شده‌اند، عمه لیدیا، جنین، مادر افرد همگی در واقع نماینده چیزی بیشتر از خودشان هستند، رنگ لباس تنها نمایانگر شغل‌شان است، داستان پر از هراس است. هراس از مجازات هایی که برای نافرمانی‌ها در نظر می‌گیرند. اتوود در نامه‌ای به خواننده «سرگذشت ندیمه» می‌گوید: 
خواننده عزیز: هر کتابی درست مثل ابری است که وزنه‌ای سنگین روی آن افتاده است و یک دفعه از وسط یک زندگی گرومپ بیرون زده است. 
من همیشه به بررسی رژیم‌های توتالیتر و فاشیستی علاقمند بودم. مطمئن باشید که ریشه‌های این کتاب به یاد‌گرفته‌های من برمی گردد. اگر شما با پیوریتن‌های آمریکا آشنا باشید آنها جامعه‌ای ساخته بودند که در آن دموکراسی نبود و جامعه دین‌سالاری که حذف و اضافات زیادی در کتاب مقدس انجام داه بودند. من پیش از نوشتن این رمان به طور روزافزونی حواسم به عقاید و اعلان‌های مقامات مذهبی ایالات متحده بود. 
پس از ظلم‌هایی که در اقصی نقاط دنیا و کشورهایی همچون افغانستان بر زنان اعمال می‌کردند و با تکیه بر قیام تفکر توحیدی هر کاری که دوست داشتند انجام می‌دادند، همه چیز دست به دست هم داد تا «سرگذشت ندیمه» را بنویسم. همه اتفاق‌هایی که در این رمان ذکر شده‌اند هر کدام به نوعی در جایی از این کره خاکی اتفاق افتاده‌اند. خبرنگار ماهنامه نیوزویک در مصاحبه با اتوود از او پرسیده بود: 
خانم اتوود شما برای نوشتن این رمان تحقیق خاصی هم انجام دادید؟ 
و او جواب داده است: بله من یک فایل پر از بریده‌های رونامه‌هایی را دارم که در این کتاب از آن برای تحقیق استفاده کرده‌ام. به عبارت دیگر در این رمان هیچ اتفاقی نیفتاده است که برای آن مستندی وجود نداشته باشد. 
? «سرگذشت ندیمه» در هیچ ژانر ادبی خاصی نمی‌گنجد، به نظر می‌رسد که ما با یک داستان علمی-تخیلی روبرو هستیم. 
نه، به هیچ وجه این طور نیست، داستان علمی-تخیلی پر از آدم‌هایی است که مسافران فضایی و مریخی هستند و یا کسانی که از سیاره‌های دیگر آمده‌اند و در «سرگذشت ندیمه» نشانه‌ای از این موجودات نمی‌یابیم. 
به نظر من این کتاب چیزی شبیه به «دنیای شجاع نو» و «1984» «جرج اورول» است. قطعاً قصد اورول از نوشتن چنین داستانی ترسیم یک داستان علمی-تخیلی نبود بلکه می‌خواست به نوعی زندگی در سالهای 1984 را به تصویر بکشد. «سرگذشت ندیمه» چرخش گردونه زندگی است. فقط همین؛ زندگی عروس هزار داماد است. 
از طرفی به نظر من رمان وسیله‌ای برای بیان احساسات شخص نیست. بلکه وسیله‌ای فراتر از سرگرمی است که در آن می‌توان به بیان خواسته‌ها و مسائلی فراتر از زندگی شخصی پرداخت. 
? قرار است که ما از «سرگذشت ندیمه» چه چیزی را یاد بگیریم؟ 
این کتاب اتفاقاتی را درباره زنان مطرح می‌کند که در دنیای منطقی وجود دارند. برای مثال من از میان هزاران زنی که بررسی کرده‌ام بسیاری از آنها محافظه‌کار و سنت‌گرا هستند و فکر می‌کنند جای زن در خانه است و در مقابل زنانی هستند که فضیلت را در این می‌بینند که با زنان دیگر مشارکت کنند. من سعی کرده‌ام همه این اعتقادات و اهداف منطقی آنها را در این رمان بیاورم. 
? برای بیان این داستان چرا روی شهر جلید فوکوس کرده‌اید؟ 
در جامعه‌ای که نرخ رشد جمعیت پایین است و اگر افرد ندیمه بمیرد و بچه‌دار نشود قطعاً جایگزینی برای آن نداریم. 
طبق آخرین آماری که گرفته‌اند اگر همین روند ادامه داشته باشد تا سال 2020 هیچ آلمانی باقی نمی‌ماند و آلمان تبدیل به ترکیه می‌شود. در نتیجه همه اینها عواملی شد تا به جای اینکه همه جهان را در نظر بگیرم، این قضیه را در یک حکومت دنبال کنم. در نهایت اینکه اتوود در دنیایی که هیچ دری به روی بیرون ندارد، آدمی را عاصی نشان می‌دهد. و حالا هیچ آدمی خوشبخت نیست.
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه