داریا بینیاردی، روزنامهنگار و برنامهساز ایتالیایی، چند روز پس از مرگ مادرش مقالهای با عنوان «یتیمان بزرگسال» در یکی از هفتهنامههای ایتالیایی منتشر میکند تا با تعریف کردن چند خاطره از مادرش نوشتهای به او تقدیم کند. این مقاله آنقدر مورد توجه قرار میگیرد که باعث میشود داریا به نوشتن خاطراتش ادامه دهد و آن را تبدیل به کتاب کند.
نویسنده در دل فقدانی عظیم، به زیبایی، از دانستههایش، از خاطرات شیرین خانوادگیاش، از همۀ کسانی که وجودش را ساختهاند، از عشق و از زندگی، و از مادرش میگوید.
بینیاردی در شجرهنامهاش به دنبال ردپاهایی میگردد که کودکیاش را به بزرگسالیاش و او را به تک تک افراد خانوادهاش پیوند میدهند و در این میان منصفانه کاستیها و مشکلات زندگیاش را از نظر میگذراند.
یتیمان بزرگسال اثری است تحسینبرانگیز و تأثیرگذار که به خوبی ضرورت نوشتن از خانواده و پیوندهای عمیق خانوادگی را نشان میدهد.