.......................
خبرگزاری همشهری آنلاین
سه شنبه 8 تیر 1400
.......................
همشهری آنلاین- علیالله سلیمی: کتاب پیشنهادی برای مطالعه در پایان این هفته، اثری با عنوان «ساکن خیابان بهشت» نوشته مریم رجبی، روایت زندگی یک زن پزشک موفق در پزشک قانونی است که با واکاوی ریشههای زندگی در سالهای گذشته در هم آمیخته است. راوی داستان زنی سی و چندساله است که در کودکی مشکلات و مصائبی را پشت سر گذاشته که اکنون بر بزرگسالیاش هم سایه انداخته است. راوی داستان اکنون به فراخور شغلش با آدمهای مختلف و مشکلات تکاندهنده آنها دست و پنجه نرم میکند. شخصیتهای داستان، گفته و ناگفته، راوی درد و رنجیاند که در تار و پود وجودشان ریشه دوانده و هرکدام به نوعی قهرمان داستان خودند و نویسنده سعی نمیکند، در مقام راوی، اعمال و رفتار آنها را قضاوت کند. ساکن خیابان بهشت همزمان هم از عشق و هم از فقدان عشق حرف میزند و تلاش میکند تصویری دقیق و روانشناختانه از انسانها و دغدغههایشان بدهد. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «مامان وقتی که مُرد، دمدمهای صبح یک روز بارانی دی ماه بود. هوا گرگ و میش بود و سوز داشت. دراز کشیده بود روی تخت شماره سه بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان، کنار پنجرهای که رو به خیابان بود و پردههای آبی داشت. لوله داخل نای را با باند سفیدی محکم بسته بودند به چانهاش، و آنطور که دستهایش را بسته بودند به کنارههای تخت آدم خیال میکرد دکترها زندانیاش کردهاند تا از این دنیا فرار نکند، هرچند مامان حتی نمیتوانست جُم بخورد. دکترها من را نبسته بودند به صندلی، ولی من هم نمیتوانستم از روی صندلی تختخوابشوی بیمارستان مفرح جُم بخورم. مچاله شده بودم انگار. چسبیده بودم به نشیمن صندلی، از سه روز قبل که قرار بود مامان به هوش بیاید. مامان قرار بود در بخش ریکاوری بعد از عمل جراحی به هوش بیاید، از تخت پایین بیاید و مرا بغل کند.»
چاپ اول (۱۳۹۹) کتاب «ساکن خیابان بهشت» نوشته مریم رجبی در ۱۵۲ صفحه (با جلد شومیز و قطع رقعی) از سوی انتشارات هیلا (گروه انتشاراتی ققنوس) منتشر شده است.