....................
خبرگزاری ایرنا
دوشنبه 26 دی 1401
....................
به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، نسخه اصلی کتاب خاطرات یک گاو در سال ۲۰۰۹ منتشر شدهاست. نویسنده کتاب در پیشگفتار آن، ماجرای خلق این داستان را اینچنین بیان میکند: روزی در جنگلی میان کوههای سرزمین باسک قدم میزدم که دو چیز توجهم را جلب کرد: اولی گوساله نوزادی که چشمهایش هنوز بسته بود و روی علفها دراز کشیده بود؛ و کمی بعد دومی، لاشه زنگاربستهای که در نگاه اول هواپیمایی کوچک به نظر میرسید. به سرگذشت هردوی آنها فکر کردم. وقتی این گوساله گاو شود، چه به روزش میآید؟ ماجرای این هواپیما چه بوده؟ درنهایت، حس کردم باید به پاسخی احتمالی برسم. قوه منطق یاریام کرد، اما بهترین یارم در این راه، قوه خیال بود. نتیجهاش شد همین کتابی که شما، خواننده عزیز، اکنون در دست دارید، داستان گاوی به نام مو.
خاطرات یک گاو خود زندگینامهنویسی گاوی است که در دل جنگ داخلی اسپانیا به دنیا آمدهاست. مو که همه عمر خود را گاو بوده، روزی صدای ندای درونیاش را میشنود که به او میگوید خواب و راحتی دیگر بس است و وقتش رسیده که او در زندگیاش تحولی ایجاد کند.
مو هم که گاو خیلی خاصی است. عزمش را جزم میکند تا به سرنوشتی که در انتظار گاوهاست تن ندهد. برای همین هم، حالا سر پیری شروع به نوشتن خاطراتش میکند و از ماجراها و سختیهایی میگوید که به جان خریده تا مثل گاوهای دیگر نباشد. چون شنیده که «هیچ موجودی در این دنیا احمقتر از گاوی احمق نیست».
برناردو آچاگا نویسنده اسپانیایی از اهالی باسک است که آثارش را به زبان مردم همین منطقه مینویسد و خودش آنها را به زبان اسپانیایی ترجمه میکند. او پس از انجام کارهای مختلفی مثل نظریه پردازی در حوزه اقتصاد و نوشتن متون رادیویی، وقتش را به نوشتن مجموعه متنوع و گوناگونی از آثار ادبی اختصاص داد. آچاگا علاوه بر نوشتن بیش از ۱۲ عنوان مجموعه داستان و رمان، چند مجموعه شعر و کتاب کودک نیز منتشر کرده است.
قسمتی از متن کتاب
حسابی کنجکاو بودم بدانم بانوی خانه، وقتی در اتاق پذیرایی رفتوآمد میکند و گاهی هم آهنگ میگذارد، چه در سرش میگذرد؟ قطعا در مورد علوفه فکر نمیکرد؛ اینکه چه غذایی برای ما گاوها بهتر است هم که اصلا فکرش را نکن. مشخص بود او هم به اندازه سرخر پریشان است، هرچند دلایلش فرق داشت، چون سکوت میان یک آهنگ و آهنگ بعدی را صدایی خفه و ناآشنا در هم میشکست: صدای کوبیدن در یا افتادن ملاقه روی زمین. گذشته از این، کمرخم هنوز خانه بود (خودمان دوچرخهاش را گوشه آغل میدیدیم) و داخل اتاق زیر شیروانی کار میکرد. ذهنم درگیر این پرسش بود که این همه هیاهو و تکاپو برای چیست؟ اما مجبور بودم در انتظار شب و تاریکی ها بنشینم. شب حقیقت را آشکار خواهدکرد. شب، بجز ماه و ستارگان، رازهای دیگری را هم نمایان میکرد.
شب بود و هوا کاملا تاریک که صدای پا شنیدم. از پنجره کوچک روبهرویم چیزی نمیدیدم، اما گوشهایم فورا جهت صدا را تشخیص داد: گامهایی سبک و در عین حال پرانرژی، با کلاس، خیلی باکلاس، چه گامهای زیبایی! از همانهایی بود که در لحظه تولدم آرزویش را داشتم. بله، صدای گامهای اسب بود. بگذار سرخر هرچه میخواهد در مورد اسبها بگوید، راحت نمیخوابند و این حرفها، اما وقتی بحث صدای پا در میان باشد، لنگه ندارند. هیچ موجودی توی دنیا به زیبایی اسب راه نمیرود.
خاطرات یک گاو نوشته برناردو آچاگا و ترجمه علیرضا شفیعینسب در ۱۶۸ صفحه و با قیمت۶۵ هزار تومان، در شمارگان ۹۹۰ نسخه و در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات آفرینگان برای نوجوانان منتشر کرده است.