با برآمدن ساسانیان، امپراتوری بیزانس با رقیبی تازهنفس روبهرو شد که در سیاست هوشیار، در اقتصاد توانا و کارآمد و در عرصۀ نظامی نیرومند و خطرناک بود و قدرتخواهی و توسعهطلبیاش رومشرقی را به بسیج همۀ نیروهایش و بهکارگیری هرچه در توان داشت وادار کرد. فقط چند دهه پس از تأسیس این امپراتوری نوپارسی به دست ساسانیان در سال 224 م، هر دو طرف یکدیگر را در مقام قدرتهایی بزرگ و مستقل به رسمیت شناختند و میان فرمانروایانشان رابطهای برقرار شد که اساس آن پذیرش برابری و همسنگیِ هر دو طرف بود.
کتاب امپراتوریهای بیزانس و ساسانی نهتنها دربارۀ روابط روم و ساسانیان شناخت لازم را به خواننده میدهد، بلکه نقش و اهمیت ساسانیان را در تاریخ شرق دنیای کهن نیز میکاود. تاریخ روم شرقی از سدۀ سوم میلادی به بعد بهشدت تحت تأثیر روابطش با همسایۀ شرقی یعنی ایران ساسانی بوده است، دیدگاهی که بر چیرگی و برتری روم در عصر باستان تأکید دارد.